مادر! مرا ببخش اگر دیرآمدم..یک مشت استخوان شدنم طول میکشید...
25 مرداد 1394 توسط برزيگر
◆ مادر سلام! آمدهام بعد سالها
◇ انگار انتظار تو را پیر کرده است
◆ زود است باز این همه پیری برای تو
◇ شاید منم که آمدنم دیر کرده است
◆ دیرینه سال بود که سرپنجههای من
◇ چنگال بسته بود به حلقوم خاک سرد
◆ تا مغز استخوان مرا خورده بود خاک
◇ تا مغز استخوان مرا خورده بود درد
◆ مادر! مرا ببخش اگر دیر آمدم
◇ یک مشت استخوان شدنم طول میکشید
◆ تا ارتفاع شانه مردان شهرمان
◇ از دست خاک پر زدنم طول میکشید
◆◆◆