دغدغه

  • خانه 
  • ورود 

کریم فقط خداست! - داستان کوتاه

05 دی 1393 توسط برزيگر
کریم فقط خداست!

درویشی تهیدست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد.

چشمش به شاه افتاد با دست اشاره‌ای به او کرد.

کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ اوردند.

کریم خان گفت: این اشاره‌های تو برای چه بود؟

درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم.

آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟

کریم خان در حال کشیدن قلیان بود؛ گفت چه می‌خواهی؟

درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.

چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت.

خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد.

پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد…


روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت.

ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت:


نه من کریمم نه تو.

کریم فقط خداست،

که جیب مرا پر از پول کرد

و قلیان تو هم

سر جایش هست!!!

 1 نظر

گفتم ... گفت ...

05 دی 1393 توسط برزيگر

 

گفتم: خسته‌ام

گفت: « لاتقنطوا من رحمة الله » (زمر ، 53)

« از رحمت خدا نا امید نشوید »

گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!

گفت: « فاذکرونی اذکرکم » (بقره ، 152)

« من را یاد کنید تا یاد شما باشم »

 

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفت: « و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا » (احزاب ، 63)

« تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشد »

 

 

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِ کوچک، خیلی دور است! تا آن موقع چه کنم؟

گفت: « واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله » (یونس ، 109)

« کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند »

 

 

گفتم: تو خدایی و صبور! و من بنده‌ات و ظرف صبرم کوچک است.

گفت: « عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم » (بقره ، 216)

« شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشد »

 

 

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل… اصلا چطور دلت میاد؟

گفت: « ان الله بالناس لرئوف رحیم » (بقره ، 143)

« خدا نسبت به همه‌ی مردم ، نسبت به همه ، مهربان است »

 

 

گفتم: دلم گرفته

گفت: « بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا » (یونس ، 58)

« باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند »

 

 

گفتم: توکلت علی الله

گفت: « ان الله یحب المتوکلین » (آل عمران ، 159)

« خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد »

 

 1 نظر

ای کاش می شناختمت دلبر زیبای من. ای کاش قدر می دانستمت.....

26 آذر 1393 توسط برزيگر


فرمایشات خداوند

سوگند به  روز  وقتی  نور می گیرد  و به شب  وقتی آرام  می گیرد که من نه تو را رها  کرد ه ام و نه با  تو دشمنی کرده ام. (ضحی 1-2)
افسوس که هر کس را به تو فرستادم  تا  به تو بگویم
دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس  30) و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو  قدرتی نداشته ام (انبیا 87)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان شدی که گمان توهم زده بردی خودت بر همه چیز  قدرت داری. (
یونس  24)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی­توانی از او پس بگیری (
حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و
قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی. ( احزاب 10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی، که من
مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118)-
وقتی در تاریکی ها مرا بزاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی. (
انعام63-64)

این عادت دیرینه­ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده­ای.
(
اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟
(سوره شرح 2-3)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است؟ (
اعراف 59)
پس کجا میروی؟ (
تکویر 26)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (
مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگیم باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (
انفطار 6)
مرا به یاد می آوری؟ من همانم که بادها را میفرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48)
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمیستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه میدهم. (
انعام  60)
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت میدهم (
قریش3 )
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگه  با هم باشیم (
فجر 28-29)
تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)

 نظر دهید »

من از تو خجالت می کشم

12 آذر 1393 توسط برزيگر

ای فرزند آدم …
هر روز که می گذرد از ایّام عمرت کم می گردد
و تو خبر نداری
و هر روز ، روزی من به تو می رسد
ولی تو شکر آن را به جای نمی آوری …

نه به کم قانع می شوی و نه به زیاد سیر می گردی …

ای فرزند آدم …
هیچ روز جدیدی نیست
مگر اینکه از ناحیۀ من روزی جدیدی به تو می رسد
و هیچ شبی نیست
مگر اینکه ملائکه من ، عمل قبیحی از ناحیۀ تو به من گزارش می کنند
رزق مرا می خوری
و نافرمانی مرا می کنی!

و هر وقت مرا بخوانی درخواست تو را اجابت می کنم …

خیر من به سوی تو سرازیر است
و حال آنکه شرّ تو به سوی من بالا می آید.
چه خوب مولائی هستم من
و چه بد بنده ای هستی تو …

(هرگاه) از من خواسته ای داشتی به تو عطا کردم
و بدی های تو را یکی پس از دیگری می پوشانم
من از تو خجالت می کشم ولی تو از من حیا نمی کنی …

 1 نظر

آقای قرائتی و بیسکویت نخریده

08 آذر 1393 توسط برزيگر

 

بچه ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست

گفتم: امروز مى خرم.

وقتى به خانه برگشتم فراموش کرده بودم.

بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟گفتم: یادم رفت! ! !

بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده.

بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان ! دوستت دارم. گفت: بیسکویت کو؟

دانستم که دوستى بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد. چگونه ما میگوئیم خدا و رسول و اهل بیت او را دوست داریم، ولى در عمل کوتاهى میکنیم؟؟؟



کپ
ی مطالب با ذکر صلوات آزاد است

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

دغدغه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

بگرد

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس